منصور مظفری- وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی: از جمله موضوعاتی که در قانون آئین دادرسی کیفری از اهمیت خاصی برخوردار است. اعتراض به احکام کیفری به طور فوقالعاده است. اعاده دادرسی کیفری یکی از طروق فوقالعاده اعتراض از احکام کیفری است که روند رسیدگی مجدد توسط قضات باتجربه صورت گیرد. تا رفعکننده هرگونه […]
منصور مظفری- وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی:
از جمله موضوعاتی که در قانون آئین دادرسی کیفری از اهمیت خاصی برخوردار است. اعتراض به احکام کیفری به طور فوقالعاده است. اعاده دادرسی کیفری یکی از طروق فوقالعاده اعتراض از احکام کیفری است که روند رسیدگی مجدد توسط قضات باتجربه صورت گیرد. تا رفعکننده هرگونه ابهام باشد. رسیدگی مجدد از طریق قانونی از تدابیر ارزنده قانونی است که تأمینکننده حقوق اشخاص و مصالح دستگاه قضائی به شمار میرود. حال چرا اشخاص بسیاری که رأی بر علیه آنها صادر شده نمیتوانند علت محکومیت خود را بپذیرند و بدنبال اعاده دادرسی هستند را به عهده کارشناسان میسپاریم. اعاده دادرسی نسبت به احکام اعاده دادرسی مختص احکام است و اعاده دادرسی نسبت به قرارها هرچند نهایی هم شده باشند، پذیرفته نمیشود. )درحال حاضر بسیاری از آراء بصورت قرار صادر میشود و قرارهای نهایی بعضا نتایجی همانند احکام دارند که شایسته است در این خصوص از سوی قانونگذار تدبیر صورت گیرد( دیگر اینکه اعاده دادرسی نسبت به احکام محکومیت پذیرفته می شود )خواه حکم برائت درست صادر شده باشد یا خیر(. نکته: صدور حکم برائت به واسطه فقدان دلیل با صدور قرار منع پیگرد به واسطه فقدان ادله اثباتی متفاوت است. در صورتی که قرار منع تعقیب به لحاظ فقدان دالیل و یا کافی نبودن آن صادر شود. اعتبار مطلق امر مختومه را ندارد و در صورت بدست آوردن دالیل جدید میتوان متهم را تحت تعقیب قرار داد. ماده ۴۷۴ قانون آئین دادرسی کیفری مقرر میدارد: »درخواست اعاده دادرسی در مورد احکام محکومیت قطعی دادگاهها اعم از آنکه حکم مذکور به اجراء گذاشته شده یا نشده باشد در موارد زیر پذیرفته میشود: الف- کسی به اتهام قتل شخصی محکوم شود و سپس زنده بودن وی محرز گردد. ب- چند نفر به اتهام ارتکاب جرمی محکوم شوند و ارتکاب آن جرم به گونه ای باشد که نتوان بیش از یک مرتکب برای آن قائل شد. پ – شخصی به علت انتساب جرمی محکوم شود و فرد دیگری نیز به موجب حکمی از مرجع قضائی به علت انتساب همان جرم محکوم شده باشد، به طوری که از تعارض و تضاد مفاد دو حکم، بی گناهی یکی از آنان احراز گردد. ت- درباره شخصی به اتهام واحد، احکام متفاوتی صادر شود. ث- در دادگاه صالح ثابت شود که اسناد جعلی یا شهادت خالف واقع گواهان، مبنای حکم بوده است.
ج- پس از صدور حکم قطعی، واقعه جدیدی حادث و یا ظاهر یا ادله جدیدی ارائه شود که موجب اثبات بی گناهی محکوم علیه یا عدم تقصیر وی باشد. چ- عمل ارتکابی جرم نباشد و یا مجازات مورد حکم بیش از مجازات مقرر قانونی باشد. حکم قطعی چیست؟ معموال احکام قطعی به حکمی گفته میشود که امکان تغییر در مفاد آن وجود نداشته باشد و الزماالجرا هم باشد برای تشخیص حکم قطعی با غیرقطعی کافی است بدانیم آیا از طریق عادی مانند واخواهی و تجدیدنظر میشود از آن حکم شکایت کرد یا خیر؟ اگر از طریق عادی امکان شکایت از حکم وجود داشته باشد آن رای غیرقطعی است و احکام کیفری زمانی قطعی است که جزء از طریق اعاده دادرسی قابل شکایت نباشد. ماده ۴۲۷ قانون آئین دادرسی کیفری: »آرای دادگاههای کیفری جز در موارد زیر که قطعی محسوب میشود، حسب مورد در دادگاه تجدیدنظر استان همان حوزه قضائی قابل تجدیدنظر و یا در دیوان عالی کشور قابل فرجام است: الف- جرائم تعزیری درجه هشت باشد. ب- جرائم مستلزم پرداخت دیه یا ارش، در صورتی که میزان یا جمع آنها کمتر از یک دهم دیه کامل باشد.« ماده ۴۲۸ قانون آیین دادرسی کیفری: «آرای صادره درباره جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد و یا تعزیر درجه سه و باالتر است و جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها نصف دیه کامل یا بیش از آن است و آرای صادره درباره جرائم سیاسی و مطبوعاتی، قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.»
اعاده دادرسی:
اعاده دادرسی یکی از طروق فوقالعاده شکایت از احکام نزد دیوان عالی کشور است. در اعاده دادرسی محکوم علیه با ارائه دالیلی که در زمان صدور حکم مخفی بوده یا جرم با مجازات تناسب نداشته باشد و یا اینکه قاضی اشتباه کرده باشد. یا قانون جدید مجازات را کاهش داده باشد. رسیدگی مجدد را درخواست میکند دیوان عالی کشور دستور رسیدگی مجدد صادر و در دادگاه هم عرض دادگاه صادرکننده حکم قطعی رسیدگی صورت میگیرد. (البته در قانون آئین دادرسی کیفری تعریفی از اعاده دادرسی ارائه نشده است و فقط تجویز اعاده دادرسی و نحوه رسیدگی بیان شده است.)
ویژگیهای اعاده دادرسی کیفری:
همانطور که گفته شد اعاده دادرسی یکی از طروق فوقالعاده اعتراض به احکام قطعیت یافته است. اعاده دادرسی دارای ویژگیهایی است که مختصر به برخی از این ویژگیها اشاره میکنیم.
۱- عدم مقید به مهلت:
برخالف اعاده دادرسی در امور مدنی که مهلت ۲۰ روزه دارد اعاده دادرسی در امور کیفری مقید به مهلت نمیباشد. محکوم علیه در هر زمان حتی بعد از اجرای حکم با حدوث و یا به کشف واقعهای برای بیگناهی خود دست یافت میتواند از طریق اعاده دادرسی به حکم صادره اعتراض نماید.
۲- پذیرش درخواست اعاده دادرسی قبل و بعد از اجرای حکم:
همان طور که در بند یک آوردیم ارائه درخواست اعاده دادرسی مقید به زمان نبوده و درصدد ماده ۴۷۴ قانون آئین دادرسی کیفری آمده است: اعاده دادرسی از احکام قطعیت یافته دادگاهها اعم از اینکه حکم صادره به مرحله اجرا گذاشته است یا نشده است و اگر حکم به مرحله اجرا گذاشته نشده باشد به محض پذیرش احتمال اینکه حکمی مغایر با حکم قطعیت یافته صادر گردد وجود دارد و به حکم عقل تا حصول نتیجه اجراء متوقف میشود.
علت پذیرش اعاده بعد از اجرای حکم چیست؟
الف- اعاده حیثیت: ممکن است بعد از اجرای حکم و به دست آوردن ادله کافی جهت اثبات بیگناهی محکوم علیه در قید حیات باشد با اعاده دادرسی با اثبات بیگناهی نگرش جامعه را به خود تغییر میدهد و ممکن است محکوم علیه در قید حیات نباشند ورثه با هدف اعاده حیثیت تقاضای اعاده دادرسی مینمایند.
ب: جلوگیری از آثار و تبعات حکم: برخی از احکام کیفری دارای تبعات است. مانند ممنوعیت از اشتغال به برخی از مشاغل، آثار سوء پیشینه کیفری برای مدت معین که با اعاده دادرسی محکوم علیه از این محدودیتها و ممنوعیت قانونی رهایی پیدا میکند. برای مثال: به فرض اینکه در قتل عمدی قاتل شخصی مورث شناخته شود از موانع ارث است با اعاده دادرسی و رسیدگی مجدد امکان بهرهمند شدن از ترکه مقتول فراهم میشود.
۳- عدول از کلیه تصمیمات و رسیدگی مجدد:
با پذیرش اعاده دادرسی از سوی دیوان عالی کشور به عنوان باالترین مرجع قضائی و احراز یکی از جهات اعاده دادرسی، دادگاه رسیدگیکننده با عدول از کلیه تصمیمهای گرفته شده مجددا رسیدگی مینماید. وضعیت طرفین دعوی به حالت قبل از صدور حکم برمیگردد و انگار هیچ حکمی صادر نشده است و حکم جدیدی صادر خواهد شد.
۴- اثر تعلیقی حکم با پذیرش اعاده دادرسی:
به محض پذیرش درخواست اعاده دادرسی از سوی دیوان عالی کشور اجرای حکم تا صدور رأی جدید متوقف میشود. دادگاه رسیدگی کننده میتواند برای جلوگیری از مخفی و یا فرار متهم قرار تامین مناسب صادر نماید. -۵ برائت درخواست کننده اعاده دادرسی یا تقلیل مجازات: تجویز اعاده دادرسی معموال در جهت رعایت غبطه و مصلحت محکوم علیه است و دادگاه رسیدگیکننده مجوز داده تا اشتباهاتی که در حکم قبلی به ضرر محکوم علیه بوده را مرتفع سازد. توضیح مختصر در خصوص جهات اعاده دادرسی: جهات اعاده دادرسی در ماده ۴۷۴ قانون آئین دادرسی کیفری آورده شده است. صرف اعادی وجود یکی از موارد اعاده دادرسی، دیوان عالی کشور را مکلف نمیکند که درخواست اعاده دادرسی را بپذیرد بلکه باید جهت ادعائی را احراز نماید.
الف- کسی به اتهام قتل شخصی محکوم شود و سپس زنده بودن وی محرز گردد: باید زنده بودن شخص در زمان فرض وقوع قتل یا زنده بودن مقتول ثابت شود. حال باید به چند نکته در خصوص بند الف ماده ۴۷۴ در نظر گرفت. حکم قطعی میبایست بر قاتل بودن شخص صادر شود. بعد از صدور حکم قطعی معلوم شود. قتلی واقع نشده و مقتول زنده است یا در تاریخ وقوع قتل که مورد حکم قرار گرفته مقتول زنده بوده است حال اگرچه در زمان درخواست اعاده دادرسی شخص زنده نباشد. اعاده دادرسی بر شرکاء و معاونان هم سرایت میکند و آنها نیز مشمول حکم اعاده دادرسی قرار میگیرند.
ب- چند نفر به اتهام ارتکاب جرمی محکوم شوند و ارتکاب آن جرم به گونه ای باشد که نتوان بیش از یک مرتکب برای آن قائل شد. ماهیت جرم ذاتا طوری است که انجام آن با بیش از یک نفر قابل تصور نیست یا اینکه جرم ماهیتا با بیش از یک نفر قابل ارتکاب است ولی اوضاع و احوال و قرائن به نحوی است که نمیتوان بیش از یک نفر در این جرم دخیل باشد.
پ – شخصی به علت انتساب جرمی محکوم شود و فرد دیگری نیز به موجب حکمی از مرجع قضائی به علت انتساب همان جرم محکوم شده باشد، به طوری که از تعارض و تضاد مفاد دو حکم، بی گناهی یکی از آنان احراز گردد. در توضیح مختصر این بند از ماده ۴۷۴ قانون آئین دادرسی کیفری باید گفت: باید محکومیت دو نفر مذکور به موجب احکام مختلف باشد و اگر اشخاص مزبور به موجب حکم واحدی محکوم شده باشند مشمول نخواهند شد و دوم اینکه احکام صادره با هم تناقض و متضاد باشند بطوری که صحت یکی موجب بطالن دیگری شود و دیگر اینکه تضاد بین دو حکم باشد اگر یکی حکم و دیگری قرار باشد از موجبات اعاده دادرسی نخواهد بود. نکته: اگر یکی از پروندهها منتهی به صدور حکم باشد و دیگری درحال رسیدگی دادگاه رسیدگی کننده باید حکم صادره را مطالبه و با توجه به آن رأی بدهد. بلکه باید هر دو حکم قطعیت یافته باشد و الزم نیست محکومیت هر دو حکم یکسان باشد و الزم نیست اعاده دادرسی از هر دو حکم باشد بلکه یکی از احکام میتواند مستندا اعاده دادرسی واقع گردد.
ت- درباره شخصی به اتهام واحد، احکام متفاوتی صادر شود. ث- در دادگاه صالح ثابت شود که اسناد جعلی یا شهادت خالف واقع گواهان، مبنای حکم بوده است. این بند دو موضوع را بیان کرده است:
۱- جعلی بودن اسناد ارائه شده به دادگاه
۲- خالف واقع بودن شهادت گواهان برای تحقق اعاده دادرسی مطابق این بند با شرایطی وجود داشته باشد.
ابتدا اینکه حکم دادگاه به استناد سند صادر شده باشد اعم از اینکه سند عادی است یا رسمی و سند مجعول باید مستند حکم مورد درخواست اعاده دادرسی بوده باشد و اینکه جعلیت سند مستند حکم دادگاه در مرجع قضائی ثابت شده باشد. به صرف اعاده پذیرفته شده نخواهد بود و حکم نهایی مجعولیت باید پیوست درخواست اعاده دادرسی گردد. دیوان عالی کشور رسیدگی شکلی به پرونده دارد و وظیفه رسیدگی ماهوی در خصوص ادعاهای مطرح شده را ندارد. همچنین در خصوص خالف واقع بودن شهادت دروغ، در این خصوص نیز باید گفت برای اینکه کذب شهادت شهود مشمول اعاده دادرسی قرار گیرد باید حکم بر مبنای شهادت کذب صادر شده باشد. دوم به صرف ادعای محکوم علیه مبنی بر کذب بودن شهادت شهود کافی نیست بلکه باید در مرجع صالح قضائی به موجب حکم قطعی ثابت گردد.
ج – پس از صدور حکم قطعی، واقعه جدیدی حادث و یا ظاهر یا ادله جدیدی ارائه شود که موجب اثبات بی گناهی محکوم علیه یا عدم تقصیر وی باشد. این بند نیز یکی از موارد اعاده دادرسی کیفری است مثال در قتل عمدی شهود جدیدی معرفی شوند که شهادت دهند محکوم علیه در زمان وقوع قتل در محل دیگری غیر محل وقوع جرم حضور داشته است. یا اینکه پزشکی قانونی نظر دهد «دی.ان.ای» بدست آورده یا «دی.ان.ای» محکوم علیه متفاوت است. عمل ارتکابی جرم نباشد و یا مجازات مورد حکم بیش از مجازات مقرر قانونی باشد. توصیه میشود در خصوص ارائه درخواست اعاده دادرسی با وکیل یا مشاور حقوقی مشورت داشته باشید تا اطاله وقت جلوگیری شود.
Thursday, 29 May , 2025